ایفای نقش نمایندگی مجلس با منافع محلی در هم تنیده است
به قلم: دکتر عبدالحمید دلشاد
خانه ملت و نمایندگی مردم، مسئولیتی بس خطیر، سنگین و وسیعی است که همه شاخک های حسی، ذهنی، ادراکی و قضاوتی یک نماینده مجلس را می طلبد که هم در حوزه ملی و بویژه در مناطق کمتر توسعه یافته، در حوزه محلی، حساس و از همه ظرفیت های منطقه ای و محلی برای حوزه انتخابیه بهره برداری نماید. بهمین دلیل نمایندگان مجلس به نسبت جمعیت و دیگر پارامترها از مناطق جغرافیائی در یک نقطه بنام خانه ملت در تصمیمات کلان کشور سیاسستگذاری به گرد هم می آیند. در این راستا نقش و نظر نمایندگان محلی در تصمیمات و منابع ملی که در یک حوزه انتخابیه قرار دارد، حائز اهمیت است.
فرصت های از دست رفته در غرب هرمزگان بواسطه فقدان نماینده در دو سال گذشته در همه ابعاد قابل تامل است که یک نماینده جدید با انباشت از مطالبات محلی مواجه نموده است. در این مقاله به پرسش های ذهنی و نانوشته شهروندان که بدلایلی قلم فرسائی ننموده اند در باب حضور نماینده غرب هرمزگان جناب ناصر شریفی در بیکار شدن عده ای از شهروندان پارسیانی در صنایع پارس جنوبی از چند منظر به تحلیل آن می نشینیم.
۱- *منابع ملی یک کشور:* تمام سرزمین و حیطه جغرافیائی متعلق به همه جمعیت همان کشور است و هیچ نهاد و یا شرکت و یا فردی نمی تواند مانع بهره برداری از منابع ملی نظیر آب و گاز و …. گردد و برهمین اساس در قوانین همه کشورهای اسلامی و غیر اسلامی آمده که در این راستا، منافعی هم برای جامعه محلی مورد توجه سیاستگذاران باشد و در دل قوانین جاری کشور ما نه تنها وجود دارد بلکه نیز به آن تاکید شده است.
۲- *به رسمیت شناختن آلایندگی غیر سرزمینی صنایع:* در سازمانهای بین المللی نهادهایی وجود دارند که چنانچه خطر استخراج منابعی در یک سرزمین، آلایندگی برای دیگر سرزمین ها و دیگر دولتها بوجود آورند، از محل درآمدهای صنایع، بودجه ای برای اقدامات پیشگیرانه، تامین سلامت انسانها نظیر تاسیس مراکز درمانی، بهداشتی و آموزشی برای دیگر سرزمین ها در نظر می گیرند چه برسد برای ایران اسلامی که دارای یکپارچگی سرزمینی است!
۳- *توزیع و تخصیص عادلانه منابع:* در هیچ کشوری سراغ نداریم که بطور قطع و یقین، توزیع و تخصیص منابع عادلانه صورت پذیرد و بهمین دلیل است در همه کشورها، نمایندگانی با رای مستقیم مردم در خانه ملت و یا هر نام در دیگر کشورها در حوزه سیاستگذاری و تصمیم گیری مشارکت می نمایند. یقینا توزیع و تخصیص منابع و یا فرصت به یک منطقه، شاید منافع دیگر مناطق (شهرستانها) به نسبت پارامترهای توسعه نیافتگی به خطر بیندازد. بنابراین تعارض یک نماینده مجلس در راستای تخصیص و توزیع منابع، جزء وظائف لاینفک اوست!
۴- *محور اصلی توسعه فقط بخاطر انسان ها است:* انسان در راس همه تصمیم گیری و سیاستگذاری ها است و نمی شود بخاطر منافع دیگران، حیات و زیست یک عده ای بخطر بیفتد و هیچ عوایدی نظیر اشتغال، تامین سبد خانواده، امکانات پیشگیرانه و خدمات بهداشت و درمان و … به آن مناطق نرسد! این ظلمی است که در تعارض با عدالت اجتماعی است که نقش نمایندگان مجلس در این خطوط قرمزها باید برجسته باشد.
۵- *نظارت و پاسخ به تعارض در توزیع منابع:* توزیع و تخصیص منابع بر اساس مقوله های آمایش سرزمین و توسعه نیافتگی و ارتباط زحمت و مشقت و وجود آلایندگی زیست انسانهای یک سرزمین و توزیع عواید ملی و محلی به همان نسبت در به همراه داشته باشد و احقاق این امر از وظایف یک نماینده مجلس است که نماینده غرب هرمزگان (ناصر شریفی) در این خصوص بدرستی آن را درک نموده است.
۶- *صنایع غرب هرمزگان:* در صنایع استان بویژه در غرب هرمزگان نظیر کارخانه سیمان بندرخمیر، صنایع پارس جنوبی، مناطق آزاد قشم و کیش، جزایر نفتی لاوان و … این صنایع می بایست علاوه بر عواید ملی فعالیت های نظیر کمک به آموزش، سلامت و بهداشت، ورزش و اشتغال جوانان برای مردمان محلی داشته باشند.
۶-۱- البته دیده شده که مثلا در جزیره لاوان، مراکز بهداشتی، آموزشی و ورزشی توسط شرکت ملی نفت جهت ارائه خدمات رفاهی ساکنان جزیزه اگرچه ناچیز به نسبت درآمدها، ولی قابل تامل بوده است (البته داستان قطعی ۱۲ ساعته برق جزیره لاوان قابل توجه است).
۶-۲- صنایع پارس جنوبی نیز باید در تامین تجهیزات مایجتاج مراکز بهداشتی و درمانی نظیر بیمارستان پارسیان، مراکز آموزشی و … مساعدتهائی فراهم آورد.
۶-۳- جزایر نفتی لاوان و … در سالهای اخیر نیز بخشی از در آمدها در قالب ارزش افزوده به شهرداریها و دهیاری اختصاص داده اند.
۷- *درس علوم مدیریت:* کشورهای غربی پیش قراول تر از ما مسلمانها در حضور و مشارکت صنایع محلی برای تامین مراکز درمانی و پیشگیرانه سلامت انسانها بوده اند و این در دیدگاه اندیشمندانی نظیر تیلور و مک گریگور و … در مبانی نظری و علمی مدیریت ارائه گردیده است. لذا مدیران صنایع پارس جنوبی حداقل درس علوم مدیریت در جذب نیروهای انسانی بومی را بکار بگیرند!
*نتیجه گیری و تفسیر:*
منابع ملی متعلق به همه ساکنان سرزمینی است ولی به دلایلی که نیز در قوانین کشورها جاری است و گاها در مقوله بین المللی و مدنی قرار می گیرد و حتی مرسوم است که صنایع مستقر در مناطق در انجام فعالیت هائی نظیر سلامت و بهداشت، راه و جاده های مواسلاتی، تاسیس مراکز درمانی و فعل هایی که با جان انسان در ارتباط است که حاصل از استقرار صنایع در آن استان به خطر افتاده است، مدیران صنایع می بایست ورود مسئولانه و یا حداقل نقش و مسئولیت در به خطر افتادن جان انسانها را جبران نمایند. در این مقاله کوتاه حضور نماینده غرب هرمزگان (آقای ناصر شریفی) در دفاع از بیکار شدن عده ای از مردم پارسیان قابل توجیه است. اگرچه بدیهی است همانطوری که اشاره شد، با منافع شرکت ها و صنایع و شاید حتی بومیان عسلویه و کنگان و … در تعارض باشد ولی به دلایل اینکه آلایندگی صنایعی نظیر پارس جنوبی که شاید به شعاع بیش از ۱۰۰ کیلومتری خطرات زیست را برای مردمان شهرستان پارسیان فراهم آورده و حتی در استخدام و بکارگیری آنها اگرچه هزینه های کمتری برای جذب و نگهداری نیروی انسانی شرکتها به همراه داشته ولی صنایع پارس جنوبی از نیروهای کمتری از جامعه محلی تامین نماید، با همه اصول انسانی و مدیریتی مغایر است!!! در آخر با این سوال به خواننده محترم ارجاع می نمایم که: *آیا امکان و یا عقلائی است که یک نفر متخصص پارسیانی در ۲۵ کیلومتری صنایع پارس جنوبی زندگی کند، و در استان کرمان و سیستان و بلوچستان و یا دیگر استانها بدنبال کار و اشتغال بگردد!؟*
*نکته:* نگارش در شبکه های اجتماعی بواسطه استفاده از صفحه کوچک گوشی ها و خسته شدن چشم خواننده، معمول است که به شکل بند بند نوشته شود که در این نگارش سعی شده رعایت گردد که شاید چسپ مطالبه نیز ناچارا از دست رفته باشد.
*دکتر عبدالحمید دلشاد، مدرس دانشگاه*
بازدیدها: ۳
آخرین دیدگاهها