سایت صدف نیوز- شماره مجوز: 83030

ضربه‌های فرهنگی چالشی فراروی گردشگری حلال

ضربه‌های فرهنگی چالشی فراروی گردشگری حلال

(به قلم: ایرج اعتمادی)

گردشگری حلال در آن‌دسته از کشورهای اسلامی که اصول حلال به طور کامل رعایت می‌شود شاید کم‌تر مورد توجه مسئولین و برنامه‌ریزان گردشگری قرار گرفته باشد. یا به تعبیری دیگر ممکن است مورد غفلت قرار بگیرد که به قول حافظ سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد- وآن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد…

اغلب تصور می‌کنند که گردشگری حلال محدود به بازدید از اماکن مذهبی و فرهنگی است در حالی‌که بحث برند گردشگری حلال مقوله‌ای جدای از این مباحث است. اگرچه گردشگران مذهبی به احترام فرهنگ جامعه‌ی میزبان، خود را ملزم به رعایت یک سری مقررات می‌دانند که ممکن است در تعریف گردشگری حلال نیز آمده باشد. اما آن‌چه امروز در کشورهای غیر اسلامی به عنوان نوعی از برند گردشگری حلال ترویج می‌شود، بیانگر غفلت مسئولین گردشگری ماست از آن‌چه فی‌الواقع در کشور ما وجود دارد و این محصول به بازار تبلیغاتی جهان ارائه نشده است؛ شاید یکی از دلایل، مربوط به بی‌برنامه گی‌های متولیان و برنامه‌ریزان گردشگری در بحث فرهنگی باشد در عین حال ضعف‌های مدیریتی را نیز نباید از نظر دور داشت.

اگرچه معیارهای گردشگری حلال در کشور ما به سادگی قابل دست‌یابی است، سوء‌مدیریت‌ها در برخی مناطق و بی‌توجهی به مقوله‌ی فرهنگ در این صنعت، نه تنها گردشگری حلال که اساس توسعه‌ی گردشگری را تهدید می‌کند.

برخی از کشورهای غیر اسلامی مثل چین و تایلند و یا اسلامی مثل ترکیه و مالزی و… اخیراً توجه ویژه‌ای به برند گردشگری حلال در کشورشان معطوف داشته‌اند. جالب این‌جاست که از طرف گردشگران کشورهای اسلامی به شدت مورد استقبال نیز واقع شده است. گردشگری حلال چیز تازه‌ای ندارد که اگر ما زیربنای فرهنگی توریسم را در کشورمان سامان ببخشیم، در واقع این نوع برند گردشگری را در آغوش داریم.

در کشورهای غیر اسلامی مراکز تفریحی، اقامتی و خدماتی، مناسب گردشگران مسلمان تدارک می‌بینند که توانسه‌اند خیل عظیمی از این نوع گردشگران را به سوی خود جذب کنند. به عنوان مثال استخرهای مجزا برای زنان در هتل‌های محل اقامت گردشگران و یا رستوران‌هایی که غذاهای اسلامی و گوشت‌های ذبح اسلامی‌شده را ارائه می‌دهند و مشروبات الکلی از سرویس‌های خدماتی حذف می‌کنند که باعث استقبال بسیاری از گردشگران مسلمان شده است. هم‌چنین ایجاد عبادت‌گاه‌های دایم یا سیار در نزدیکی مراکز محل بازدید گردشگران و اعلام اوقات شرعی در خلال برنامه‌های گردشگری، از دیگر خدمات در بحث گردشگری حلال آمده است.

جالب این‌جاست که ایران اسلامی تمام این خدمات را مطابق موازین شرع به طور معمول به گردشگران ارائه می‌دهد؛ این پتانسیل عظیم در کشور ما اگر همراه با برنامه ریزی‌های کارشناسی‌شده در بحث صنعت توریسم و توجه به مقوله‌ی فرهنگ در بحث گردشگری باشد، می‌تواند به عنوان مهد گردشگری حلال معرفی شود.

به نظر می‌رسد در کشور ما به طور عام و در مناطق آزاد به‌ویژه قشم به طور خاص، ما با ترویج گردشگری حلال نه تنها مشکلی نداریم، از پتانسیل‌های بالقوه‌ای برخورداریم.

در بحث گردشگری به طور عام، با مشکلات زیربنایی، برنامه‌ریزی و طرح راه‌بردی و از همه مهم‌تر با دید سطحی به مقوله‌ی فرهنگ در بحث گردشگری در قشم مواجه هستیم؛ و نه گردشگری حلال که هر نوع برند گردشگری دیگر از این نابسامانی‌ها باید عبور کند تا ما بتوانیم به گردشگری به‌عنوان یک صنعت پویا نگاه کنیم.

حقیقتاً در بحث فرهنگی گردشگری، بپذیریم یا نپذیریم، علیرغم همه‌ی تلاش‌هایی که در ظاهر برای ایجاد ارتباط بین گردشگر و جامعه‌ی میزبان شده، ما هنوز در برخی جوامع و به طور خاص در قشم با ضربه‌های فرهنگی روبه‌رو هستیم و این بیانگر عدم معرفی کامل و جامع نمادها و نشان‌های فرهنگی جامعه‌ی میزبان است که اصالتی دیرینه دارد و آن‌طور که شاید و باید به تازه‌واردها و گردشگران معرفی نشده است. که این عدم شناخت فرهنگی باعث ایجاد شوک یا ضربه‌ی فرهنگی در هر دو سوی جامعه‌ی گردشگرفرست و گردشگرپذیر(جامعه‌ی میزبان) می‌شود.

اگرچه در این بخش بودجه‌های کلانی هم اختصاص داده شده و حتی اخیراً دو کتاب خاطره یا سفرداستان یا یادداشت که هر دو فاقد مخاطب، وحتی فاقد یک تعریف موضوعی خاص است که با هزینه‌ی منطقه آزاد چاپ کرده‌اند(و خوب است معاونت فرهنگی سازمان که سفارش چاپ این کتاب‌ها را داده و منتشر کرده یک جلسه‌ی نقد کتاب بگذارد تا متوجه خروجی کارشان بشوند) به‌علاوه با تبلیغات وسیع رسانه‌ای و صرف هزینه، در کاهش ضربه‌های فرهنگی موفق نبوده‌اند. چرا که اکثر این تبلیغات و بودجه ها بدون کارشناسی‌های لازم و بعضاً رانت‌خوارانه به هدر رفته است. این موضوع (فرهنگی) را می‌توانیم در واکنش‌های بخشی از جامعه با گردشگران یا تازه‌واردهایی که با نشان‌های فرهنگی جامعه‌ی میزبان آشنایی ندارند، یا عمداً بی‌توجهی می‌کنند، بهتر درک کنیم.

متاسفانه بیشتر می‌شنویم که بسیاری از مسائل فرهنگی را در ارتباط با فرهنگ بسته‌ی جامعه‌ی محلی تعریف می‌کنند؛ در حالی‌که این گردشگران هستند که نشان‌های فرهنگی جامعه‌ی میزبان را باید بشناسند و به آن احترام بگذارند؛ از سویی همین خرده‌فرهنگ‌ها یکی از جاذبه‌های زیبای گردشگری در بحث گردشگری فرهنگی در کشور ما و هم جهان مطرح است.

یک موضوع در پرانتز عرض شود که مراد از بحث فرهنگی در گردشگری، برند گردشگری فرهنگی یا علمی نیست که این برند در قشم به جد مورد توجه میراث فرهنگی قرار گرفته و نتایج خوبی هم به بار آورده و قشم به عنوان یکی از مقاصد گردشگری فرهنگی در بازارهای داخلی و خارجی قابل اعتناست. اما موضوع این یادداشت مباحث فرهنگی در گردشگری است.

آن‌چه در بحث گردشگری قشم به طور عام می‌توان به آن اشاره کرد موضوع گستاخی‌های فرهنگی است که ریشه در نبود زیرساخت‌ها و از سوی دیگر ضعف‌های مدیریتی دارد. ما این را بسیار شنیده‌ایم که بخشی از خانواده‌های ساکن در قشم و به‌طور خاص خانواده‌های قشمی‌الاصل به برخی از بازارها و پارک‌ها و سواحل نمی‌روند یعنی بخش وسیعی از جامعه‌ی میزبان، خود، از بازدید از سواحل و بازار محروم هستند. این موضوع به هیچ عنوان مرتبط با تعبیری که اغلب از فرهنگ جوامع سنتی دارند، نیست؛ این مسئله ریشه در گستاخی‌های فرهنگی در بحث صنعت توریسم دارد که بدون استثناء در تمام شهرها و کشورهای گردشگرپذیر به نوعی با آن مواجه هستند، که لازم است با مدیریت و برنامه‌ریزی‌های فرهنگی این بخش از اثرات منفی گردشگری را کاهش داد. گستاخی فرهنگی زمانی رخ می‌نماید که یک گردشگر بر اساس اصول و مقررات فرهنگی خود، دست به اعمال و حرکاتی بزند و به احساسات مردم جامعه میزبان توجه نکند یعنی به اصول و مقررات فرهنگی جامعه‌ی میزبان احترام نگذارد. طبعاً این اعمال اگر ناآگاهانه انجام شود جامعه‌ی میزبان چشم‌پوشی می‌کند ولی چنان‌چه با وجود آگاهی از فرهنگ جامعه، مقررات فرهنگی جامعه‌ی میزبان را به کرّات نقض کنند، این عمل را گستاخی فرهنگی می‌گویند که باعث نارضایتی و روی‌گردانی جامعه‌ی میزبان از صنعت گردشگری می‌شود و چه بسا تجربه‌ی خوبی هم برای گردشگر به‌جا نخواهد گذاشت این‌جاست که صنعت گردشگری تهدید و حتی تحدید می‌شود.

متاسفانه اغلب در مناطق آزاد طوری به مقوله‌ی گردشگری نگاه می‌کنند که خود را از قید مقررات سرزمین اصلی جدای می‌پندارند در حالی‌که بحث آزادی تنها در ضوابط اقتصادی و تجاری تعریف شده است، چنین به نظر می‌رسد که به برخی از مسئولین و گردشگران این موضوع به درستی تفهیم نشده است و این‌ها از وظایف مسئولین و برنامه‌ریزان فرهنگی گردشگری است که چه بسا توسعه‌ی گردشگری(بالاخص از نوع پایدار) بستگی به رضایت هر دو سوی سکه یعنی هم گردشگر و هم جامعه‌ی میزبان دارد. تساهل و تسامح بدون آگاهی‌بخشی از فرهنگ جامعه‌ی میزبان در پذیرش گردشگر، چه بسا ممکن است آن روی سکه‌ی گردشگری را بیازارد که خود آسیبی جدی است به این صنعت.

مثال‌ها و مصداق‌های زیادی را از رفتارهای مغایر با فرهنگ جامعه میزبان می‌توان آورد، با این حال به صورت کلی اشاره شد و البته صاحب‌نظران خود واقفند. یکی از موضوعاتی که به شکلی ناهنجار همواره به فرهنگ جامعه‌ی محلی دهن کجی می‌کند رفتارها و حرکاتی است که در سواحل قشم به کرّات دیده می‌شود که عجالتاً لازم است با برنامه‌ریزی و استراتژی‌های مدیریتی به حداقل برسد. به طور مثال در سواحل و پارک‌های ساحلی مخصوصاً پارک زیتون و سینما دریا که به دلیل کمبود اماکن تفریحی مناسب بانوان در قشم، اغلب محل تجمع خانواده‌هاست، حرکاتی مشاهده می‌شود که دور از شان فرهنگ ایرانی اسلامی و به خصوص جامعه‌ی میزبان در بحث گردشگری است که در صنعت توریسم به گستاخی‌های فرهنگی شناخته می‌شود و می‌تواند مانع رشد این صنعت باشد؛ بر خلاف نظریه عامیانه برخی از مسئولین که به هر نحوی سعی در راضی نگه داشتن گردشگر دارند که می‌پندارند با این کار به ورود بیشتر گردشگر منجر می‌شود؛ در حالی که متوجه آسیب‌های جدی که از سوی دیگر به صنعت گردشگری وارد می‌شود، نیستند، چرا که یک ضلع توسعه‌ی گردشگری، جامعه‌ی میزبان است. در این اماکن علیرغم تابلوهای هشدار دهنده‌ی شنا ممنوع، مشاهده می‌شود که افراد به خصوص مردان با وضعی نامناسب مشغول شنا کردن هستند در حالی که بسیاری از خانواده‌های گردشگران و یا ساکنین، بدون آگاهی از این وضعیت، در آن محدوده تردد می‌کنند و یا در گوشه و کنار نشسته‌اند. در معدودی از کشورهای اسلامی همسایه مثل کشور عمان، تا جایی به این مقوله اهمیت داده می‌شود که شنا کردن بدون لباس در هر نقطه‌ای از سواحل ممنوع است در حالی که ما در قشم در اماکن پرجمعیت، شاهد برخی حرکت‌ها که عیناً مصداق گستاخی‌های فرهنگی است، هستیم. بحث خوب بودن یا بد بودن یک عمل نیست بلکه محور بحث این یادداشت احترام به فرهنگ جامعه‌ی میزبان در بحث گردشگری پایدار است.

می‌خواستم به این نکته برسم که گردشگری حلال بدون بهبود زیرساخت‌های فرهنگی گردشگری امکان‌پذیر نیست و مستلزم ترمیم بخش فرهنگی در بحث گردشگری است، علیرغم این‌که ما پتانسیل این نوع برند گردشگری را هم در کشور و هم در قشم به صورت بالقوه داریم. موضوع بعدی متولیان و مدیران این بخش است که نباید خود را جدای از مدیریت شهری بدانند و یا ارتباطی پیوسته باید بین آن‌ها باشد. وقتی ما در تایلند و چین می‌بینیم برای توسعه‌ی گردشگری حلال، گوشت ذبح اسلامی‌شده را در رستوران‌ها ارائه می‌کنند، از اغذیه‌فروشی‌ها و رستوران‌های شهرستان قشم گاه خبرهای مایوس کننده‌ای می‌شنویم که نه تنها صنعت گردشگری را تهدید می‌کند، که، هم سلامت روان را.

چاپ شده در نشریه صدف روز یکشنبه ۱۵ آذر/شماره۵۱۹

بازدیدها: ۱۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *