اقتصاد واجب تر است یا محیط زیست؟
(به قلم: ایرج اعتمادی – خبرنگار صدف)
این که آیا حفظ محیط زیست مانع توسعهی اقتصادی است و یا توسعهی اقتصادی تخریبگر محیط زیست است؛ بحثی است که این روزها، از سویی در ادبیات مدیران ارشد مناطق آزاد کشور و از سوی دیگر در گفتمان فعالان زیستمحیطی بیش از هر زمان، راه یافته است.
شاید اولین برخوردها در سخن اکبر ترکان به عنوان مشاور عالی رئیس جمهور و دبیر شورایعالی مناطق آزاد بود که واکنش محیط زیست کشوری را به دنبال داشت و منجر به اظهارات تند اسماعیل کهرم به عنوان مشاور عالی رئیس سازمان محیط زیست شد. از سوی دیگر دولت یازدهم به تبع کاهش درآمدهای سرشار نفتی متاثر از فاکتورهای متعدد داخلی و بین المللی، بیش از تمام این سالها به تولید ثروت و توسعهی اقتصادی نیازمند است از این رو نگاه خود را به سمت توسعه اقتصادی مناطق آزاد و ایجاد مناطق آزاد جدید به عنوان افزایش منابع درآمدی در بخشهای مختلف صنعتی و گردشگری معطوف کرده است.
این دیدگاه میتواند به رفاه اجتماعی جوامع محلی، تولید و توسعهی اقتصادی مناطق بینجامد؛ در عین حال میتواند با وجود گفتمانهای جدید در مدیران مناطق آزاد، مایه نگرانی هم باشد. آنچه در دولتهای نهم و دهم، در برخی از مناطق رخ داد، بیراه نیست اگر فعالان زیستمحیطی را در مباحث توسعهی اقتصادی و علیالخصوص توسعهی گردشگری دولت، به شدت حساس کند. و دوم نبود راهبرد و استراتژیهای توسعهای در مدیریت منابع، و سوم استفاده از منابع و محصولات خام، به عنوان جاذبه در مباحث گردشگری، با وجود مدیران بعضاً غیر متخصص، این نگرانیها را افزایش میدهد. سخن از تنظیم برنامه جامع گردشگری و اقتصادی در مناطق آزاد، این روزها بسیار شنیده میشود. و راست این بود که قبل از تنظیم این طرح جامع، مدیران مناطق آزاد، حداقل برای مصونیت خود از انتقادها، به بحث توسعهی اقتصادی ورود نمیکردند.
شاید بیشترین ضربههایی که بر پیکره اقتصاد و محیط زیست به اذعان مدیران دولت یازدهم، در دولت گذشته وارد شد، متاثر از نبود پلان مدیریتی و استراتژیهایی بود که امروز تحت عنوان طرح جامع گردشگری و… مورد توجه مدیران دولت یازدهم در مناطق آزاد قرار گرفته است و این مایهی خوشحالی است.
این اعتقاد مدیران مناطق آزاد امروز راست است که میگوید: نمیتوان به بهانهی تخریب محیط زیست از توسعهی اقتصادی دست کشید. اما از سوی دیگر این اعتقاد هر چند راست هم، نمیتواند مجوز تخریب محیط زیست را در هیچ نقطهای از کشور صادر کند. در این سالها پلان مدیریتی، راهبرد، تخصص، تجربه، بازهم استراتژی و برنامهریزیها، یا نبوده است و یا در جهت مخالف توسعهی پایدار حرکت کرده است. ترمیم این ضعفها و تبیین توسعهی پایدار در تمامی برنامهریزیها، شاید گرهگشای این مبحث باشد.
قشم و هرمز دو جزیرهی سرشار از منابع گردشگری، محور این بحث است؛ نگرانیها وقتی افزایش مییابد که بهشت رنگینکمانی جزیره هرمز با جاذبههای بیشمار فرهنگی و چشماندازهای طبیعی آن، که در بحث جهانگردی بومی و اکوتوریسم میتواند نقشآفرینی کند، احیاناً دستخوش تعبیرات نادرست توسعهی اقتصادی و گردشگری قرار بگیرد. اگرچه به خودی خود جای نگرانی نیست و بلکه فرصت نیکی است که دولت به وجود آورده است، اگر این هدف در مسیر توسعه پایدار حرکت کند. متاسفانه علیرغم تفکر جهانی مبنی بر پایداری، گردشگری پایدار نه تنها در کشور ما، که در بسیاری از کشورها، همچنان در هالهای از ابهام مانده است. و همواره بر اساس پنداشتها و برداشتهای ذینفعان، تفسیر میشود. و این تفکر بیشترین ضربه را بر محیط و فرهنگ وارد کرده است.
ایجاد تعادل بین صنعت، و محیط و فرهنگ، یکی از عوامل اصلی دستیابی به گردشگری پایدار است؛ در این اصل فارغ از پنداشتهای ذینفعان در توسعهی گردشگری، که اغلب به نفع خود تعبیر میکنند، به رونق و سودآوری صنعت گردشگری، سودآوری جامعه میزبان، حفظ و تقویت محیط محلی و فرهنگ، و نیز رضایت بازدیدکنندگان، توجه دارد.
توسعهی پایدار، توسعهای است که بدون به مخاطره انداختن نیازهای نسلهای آینده، نیازهای کنونی را برآورده میکند. بنابراین به قول مدیران دولت یازدهم، نمیتوان دست روی دست گذاشت و به بهانهی محیط زیست هیچ اقدامی نکرد و البته نه هم باید بدون برنامه و تخصص و تجربه، به چنین مقولهای ورود کرد که بسیار ویرانگر خواهد بود. بعضاً پایداری را چالش پیش روی سرمایهداری صنعتی میدانند و آن را نقطه مقابل دیدگاه بوممحور تفسیر میکنند که انسان را صرفاً پاسدار و حافظ منابع زمین برای نسل حاضر و آینده میداند.
ایجاد توازن بین این دو رویکرد یعنی صیانت و توسعه، نیازمند یک مدیریت قوی متخصص و مجرب است که بتواند با ایجاد تعادل بین محیط و اقتصاد و فرهنگ، مسیر خوشبختی انسان امروز و نسل آینده را بیابد و تضمین کند. توسعهی گردشگری علیرغم اینکه منافع سرشاری در بحث صنعت و اقتصاد و رفاه محلی و درآمد ملی دارد، دارای اثرات منفی بسیاری نیز هست که تنها استراتژیهای مدیریتی است که میتواند در راستای کاهش اثرات منفی، به ما کمک کند. جزیرهی هرمز امروز دارای حیات وحش و گیاهی و منابع زمینی وسیع و متنوعی است که میتواند به صورت منابع بالقوه گردشگری به ارتقای این صنعت در کشور کمک کند؛ و از سوی دیگر ورود به مباحث صنعتی و توسعهی اقتصادی این جزیره بدون استراتژیهای مشخص میتواند طبیعت جنوب کشور را به نابودی بکشاند؛ این روزها در منطقه آزاد قشم که هرمز نیز جزیی از آن است بهدور از نگاههای تخصصی، مقصدهای گردشگری را به سمت گردشگری بومی و اکوتوریسم هدایت میکنند و سخن از بازدیدهای روستایی گردشگران و ایجاد اقامتگاههای روستایی است؛ در حالی که هنوز استراتژیهای مشخصی برای این نوع گردشگری ترسیم نشده است؛ شکی نیست که این هنر مدیران منطقه آزاد قشم است که چه بسا پیشتر از این باید به آن ورود میکردند. جهانگردی بومی یکی از انواع پرطرفدار گردشگری در جهان امروز محسوب میشود که زمینههای بالقوه این نوع گردشگری در هر دو جزیرهی مورد بحث قشم و هرمز وجود دارد و میتواند در بخش گردشگری این مناطق تحولی ایجاد کند.
اما چالشهای فراروی این صنعت، اگر مدیریت نشود، میتواند به بدترین تجربه گردشگری تبدیل شود. تجربهای که جامعه میزبان، محیط و بازدیدکننده را ناراضی کند و به یک بحران گردشگری تبدیل شود. منابع و چشماندازهای طبیعی جزیرهی قشم، در تمام این سالها به صورت یک محصول خام گردشگری به بازدیدکننده عرضه شده است که بیشترین آسیبها را به جامعهی میزبان، محیط و فرهنگ وارد کرده است و از سوی دیگر اگر یک آمار واقعبینانه و نظرسنجی بیطرفانه ارائه شود، خواهیم دید که ناخرسندی بازدیدکننده را نیز در پی داشته است. یکی از ابعاد توسعهی پایدار، فعالیتهای بلندمدت اقتصادی است که منافع آن به طور منصفانه بین جامعهی میزبان توزیع شود و به کاهش فقر در اجتماع کمک کند.
ما با نگاهی به روستاهای جزیرهی قشم میبینیم نه تنها اتفاق خاصی در این بخش نیفتاده که بعضاً اثرات منفی گردشگری در این مبحث بیشترین تاثیر خود را در سطح شهرستان نشان داده است. و حالا هرمز این طبیعت بکر گردشگری که بیتردید «علاوه بر اینکه بهشت زمینشناسان لقب گرفته است»، میتواند بهشت جهانگردان بومی در سطح جهانی و منطقهای هم باشد؛ هرمز دارای حیات وحش و زیستگاههای گیاهی و جانوری متنوع و منحصر به خود است؛ از آن جمله است: پرندگان آبزی و کنار آبزی، جنگلهای مانگرو، پهنههای گلی، جلبکهای دریایی نواحی صخرهای و سنگی، درختان کهور، مناطق زیستی جبیر(نوعی آهو) و خرگوش و سایر چشماندازهای طبیعی، یادمانهای باستانی، و زمینشناسی و… که اگر این منابع بالقوه گردشگری به صورت خام به خدمت صنعت توریسم در ادبیات منطقه آزاد، راه پیدا کند، بیشک تخریبی ویرانگرتر از آنچه در قشم شاهد بودهایم، به وقوع خواهد پیوست.
آنچه امروز به عنوان توسعهی اقتصادی متکی بر صنعت توریسم در منطقه آزاد قشم دنبال میشود جای نگرانی جدی دارد. تخریب یکی از منابع میراث طبیعی، تحت عنوان بلندترین غار نمکی جهان در قشم، به عنوان مشتی از نمونهی (این) خروار، نگرانیها را از توسعهی اقتصادی مبتنی بر صنعت توریسم، بیش از آنچه هست، شدت بخشیده است.
بازدیدها: ۴
آخرین دیدگاهها