دولت چرا در انتخاب مدیران بومی برای مناطق آزاد، تعلل می کند؟
✍ ایرج اعتمادی/ صدف نیوز
کمتر از یکسال از انتصاب مهدی کشاورز به عنوان مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش میگذرد که خبر برکناری این مدیر انتصابی سعید محمد (دبیر سابق شورایعالی مناطق آزاد) بر خروجی خبرگزاریها قرار گرفت.
با آمدن حجتالله عبدالملکی در راس دبیرخانه شورایعالی مناطق آزاد و تجاری کشور، نگرانیها از تغییر و تحولات مدیریتی در مناطق آزاد قوت گرفته و مدیران عامل را عملا به ورطهی انفعال کشانده است!
یکی از آسیبهای جدی که همواره سیستم مناطق آزاد از آن رنج میبرد عدم ثبات مدیریتی در این مناطق است که به عنوان یکی از موانع توسعه -در تمام این سالها- رخ نموده است.
توقف برنامهها و طرحهایی که مدتها روی آن برنامهریزی شده و با صرف هزینههای بعضا گزاف به واسطه بکارگیری کارشناسان، مشاوران و برنامهریزان حوزههای مختلف، یکی از این چالشهای تغییرات مدیریتی است که رکود بیش از پیش مناطق آزاد را رقم زده است.
تغییر مدیرعامل در یک منطقه آزاد تجاری و اقتصادی کشور تنها تغییر یک مدیر نیست، به تبع این عزل و نصب، مدیران و معاونان بسیاری تغییر خواهند کرد که نه حتی تنها تغییر یک تیم مدیریتی که به جرات میتوان گفت به دلیل فقدان طرح جامع و استراتژیک، آسیبزایی آن در حد تغییر یک سیستم مدیریتی است.
به تبع تغییرات مدیریتی، مناطق آزاد با انباشتی از نیروهای جدید مواجه میشود که به عنوان مدیر، معاون، مشاور، کارشناس، طراح و… از هر سوی کشور جذب این مناطق میشوند که هزینههای زیادی بر بیتالمال تحمیل میکند.
با وجود همهی این تحمیل هزینهها، جای تعجب دارد که چرا دولت با وجود شعارها و وعدههایش نسبت به انتصاب مدیران بومی به ویژه در مناطق آزاد تعلل میکند!.
این عدم باورمندی به توانایی نیروهای بومی در واقع نوعی دهنکجی به جوامع محلی این مناطق است که علیرغم توسعه انسانی و وجود مدیران توانمند بومی در منطقه، بعضا حتی از مدیران پروازی برای بدنهی مدیریتی مناطق آزاد استفاده میشود.
یکی از اهداف تاسیس مناطق آزاد کشور تسهیل سرمایهگذاری، تولید ثروت، صادرات و ایجاد کریدور اقتصادی و تجاری در منطقه آسیای جنوبی بود که نه تنها این اهداف محقق نشده، بلکه ما بعد از سی سال هنوز درگیر اولین مسائل مدیریتی در مناطق آزاد هستیم و هر از چند گاه شاهد تغییراتی هستیم که به اذعان افکار عمومی ضربههای سنگینی به رونق این مناطق میزند و تجربه نشان داده که هیچ دولتی هم عزمی جدی برای حل این مشکل ندارد.
علیرغم هشدارهای کارشناسان و تحلیلگران جوامع محلی، این روند مخرب همچنان ادامه دارد.
اگرچه کل ساختار اداری کشور از این دست معضلات همواره رنج میبرد؛ اما آنچه هست در مناطق آزاد به شدت و حدت بیشتری جریان دارد و آسیبهای آن بیشتر نمود پیدا میکند.
اینکه بعد از دههها چرا این موضوع حل نشده شاید دلایل زیادی داشته باشد که در این مجال نمیگنجد؛ اما جذب آسان نیرو ازسوی مدیرانی که خود «انتصابی – سفارشی» دارند و عدم ورود قدرتمند دستگاههای نظارتی از جمله علل این چالشها میتواند باشد.
یکی دیگر از آسیبهای این عزل و نصبها در راس مناطق آزاد، عزل مدیران با تجربه و متخصص این مناطق از سوی مدیرعامل جدید است که سالها کار کردهاند و تجربه اندوختهاند. به جای اینکه مدیران عامل از تجربه این نیروهای متخصص استفاده کنند، آنها را از کار برکنار میکنند (البته با حفظ حقوق ماهانه) و اغلب یک نیروی رانتی سفارشی و غیر متخصص به جای آن مدیر با تجربه منصوب میشود.
جالب است که در این میان بنا به سفارشهای سیاسی و مذهبی بسیاری نیروهای غیرمتخصص، پستهای تخصصی را اشغال میکنند به طوری که به دلیل عدم آشنایی، عدم تجربه، و عدم اعتقاد به برنامه مدیران قبلی، طرحها و برنامههای توسعهای آن مجموعه را از ریل خارج می کنند و تا بازگشت مجدد به این ریل بسیاری از سرمایهها و فرصتها از دست میرود.
در حالی که انتصاب یک مدیر بومی کمتر تبعات این چنینی به همراه دارد و عزل و نصب آن کمترین هزینه را بر مناطق آزاد تحمیل میکند.
ساعت: ۰۵:۰۶ بعد از ظهر - ۱۴۰۱/۱۰/۱۲
بازدیدها: ۱۸۲
آخرین دیدگاهها